خاطرات
ستاره ی عاشق
وبلاگی عاشقانه برای همه
درباره وبلاگ


عشق يعني با چشم بسته کسي را ديدن و از بين همه دلتنگ يک نفر شدن دل من ترانه داره غم عاشقونه داره××به هوای روی ماهت همه شب بهونه داره بگفتا عشق شیرین بر تو چون است؟ بگفت که جان شیرین آن فزون است بگفتا دل زمهرش کی کنی پاک؟ بگفت آنگه که خفته باشم در خاک ××××××××××× شناسنامه زندگی نام:رنج نام پدر:مشقت شهرت:اواره شغل:ولگردی محل صدور:دنیای فراموش شدگان شماره شناسنامه:نامعلوم نام مادر:سلطان غم نام همسر:گریه دین:اسلام محل کار:شرکت نا امیدی محل سکونت:شهر مکافات محکومیت:زندگی کردن جرم:به دنیا امدن هدف:دنیای اخرت تاریخ تولد:هزاروسیصدوهیچ گروه خونی:نفت سیاه ادرس:خیابان بدبختی چهارراه تنهایی کوچه دربدری بلوک بی نهایت

پيوندها
"عشق یک طرفه ممنوع"
طلوع يك عشق
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستاره ی عاشق و آدرس 3tareashegh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 30
بازدید کل : 50709
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



???????? ????? ????? ????
نويسندگان
مهران
ماهک

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 7 بهمن 1389برچسب:, :: 10:31 بعد از ظهر :: نويسنده : مهران
خاطرات را ورق میزنم

بودم ... نبودی ...

عاشق نبودم ... و تو انگار عاشق ...

گذشت ...

شاید دست تقدیر شاید ... هر چه میخواهی اسمش را بذار !

بی بهانه و بی دغدغه از نبودنت رسیدی ...

ماندم

عاشق نبودم ... باز هم نمیدانم عاشق بودی یا نه !

باز هم گذشت ...

رسیدنت شد ماندنم و ماندنت شد بودنم

انگار وقتی می آمدی دل لرزید اما یادم هست عقل گفت عاشق نیستم

نمیدانم انکار بود یا اشتباه ...!

گیج و مبهوط از احساس نداشته ام به نگاهت خیره و به صدایت دل میدادم

نمیدانستم میدانی یا نه که هر لحظه غرقتر میشد دل در بودنت

دل بسته شدمو دل داده شدی...

دل سپردگی کردم ...

ماندم و ماندی ...

بودمو بودی ...

دوستت داشتم و میدانم دوستم داشتی ...

مستو بیتاب از گرمای وجودت بی دلهره از فردای نبودنت

میچرخیدمو میرفتمو میگشتم

گذشت ...

بودمو ... نبودی

انگار دل هیچ گاه حساب مردنش را نکرده بود که اینگونه دل بسته بود ...

دل دادن ... عادت ...عشق ... دلتنگی ... بغض ...

برای ترکشان دیگر دیر بود ، خیلی دیر ...!

تو نیستی و من هنوز دنبال سایه ات در پس کوچه های دلتنگیم هستم

شاید پیدا کنم دلیل بودن را

شاید برگردی و باز زندگی کنم و عشق بورزم به بودنت ...

و شاید ... !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: